رفتن به محتوای اصلی
24 خرداد 1399

نفت و بختیاری ها

نمی دانیم اگر غرب و نیاز غرب به نفت نبود، این ماده سوختی حیاتی یا به تعبیری طلای سیاه، در این سرزمین چه سرنوشتی می یافت؟

حقیقت آن است که واگذاری امتیاز نفت در ایران و کشورهای نفتخیز منطقه و سپس کشف نفت و سرازیر شدن درآمدهای حاصله از آن، راه و مسیری متفاوت از غرب را آغاز و طی کرد. در این سوی دنیا و ایران، درآمد نفت به منبعی جهت تأمین مخارج و رفع کمبودهای مالی دربار ناتوان قاجار و دربار فاسد پهلوی تبدیل و ملک طلق شاه و اطرافیان او قلمداد شد. حتی به مرور زمان و با وجود همه تحولات سیاسی - اجتماعی، این ثروت ملی در همان جایگاه باقی ماند. ان

کشف نفت باعث دگرگونی های فراوان اقتصادی و فرهنگی در مناطق نفتخیز و به تدریج سایر نقاط کشور شد؛ به گونه ای که در پی آن راه برای نفوذ فرهنگ، فن آوری و تمدن غربی بازتر شد. از سوی دیگر، همین امر به تسریع ایجاد قشرهای متأثر از فرهنگ غرب (اصطلاحا طبقه متوسط) انجامید. این داستان

علاوه بر این، به تناسب نیاز روزافزون صنایع غرب به نفت و مشتقات آن برای ادامه حیات خود، رقابت روزافزون دولت های غربی و روسیه شوروی در ایران، به دسته بندی های سیاسی داخلی دامن زد و کار به جایی رسید که به جرئت می توان گفت در طول یک قرن اخیر، هیچ حادثه مهم سیاسی - اقتصادی در این کشور رخ نداده که بر بستر نفت شکل نگرفته باشد. ایم لانا اور ان کا المینیت دندان ها را با

حال با توجه به تأثیر و نفوذ کشف و استخراج نفت در ارکان جامعه و وابستگی همه جانبه به آن، غفلت از آگاهی یافتن و آگاهی دادن به دیگران در این زمینه و اطلاعات مربوطه به آن هولناک می نماید. اما متأسفانه، با گذشت بیش از یک قرن از کشانده شدن 

پای ایران به معرکه نفت، هنوز هیچ سازمان یا مرکز خاصی متولی پژوهش و اطلاع رسانی در این زمینه نیست.

اولین بار در سال ۱۳۷۱، هنگام تدریس درس نفت در دانشگاه، بحث شرکت نفت بختیاری توجه مرا به خود جلب کرد. شرکت نفت بختیاری، ساختار، عملکرد و سرانجام آن، سؤالی را در ذهنم ایجاد کرد که در آن زمان تصور نمی کردم روزی موضوع کتاب حاضر باشد. ناباورانه تر از آن، اینکه در ضمن تحقیقات و پژوهش ها به این نتیجه برسم که شرکت نفت بختیاری هرگز وجود خارجی نداشته و فقط برای حساب سازی به زیان سهم طرف ایرانی در دفاتر شرکت نفت ایران و انگلیس ابداع شده بود. ضمن آنکه تحقیقات نشان داد تصور اولیه مبتنی بر تسلیم و سرسپردگی خوانین در برابر شرکت نفت و آزادی عمل آن شرکت غلط بوده است؛ زیرا روابط دو طرف بختیاری (خوانین) و انگلیسی دارسی و پس از آن، شرکت نفت ایران و انگلیس) دارای فراز و نشیب های فراوان و حاکی از نوعی خودآگاهی رو به افزایش از سوی دو طرف در تنظیم روابطشان بود.

جست و جوی اولیه نشان داد که اطلاعات مدونی در این زمینه وجود ندارد و پژوهش و مطالعه آن، کار و تلاشی جدی را می طلبد. به عبارت دیگر، با وجود آنکه تاکنون بیش از یک قرن از عقد قرارداد نفت ويليام ناکس دارسی در سال ۱۳۱۹ ق / ۱۹۰۱م با حکومت ایران می گذرد و در این فاصله کشف و صادرات نفت، نقشی اصلی و کلیدی در شکل گیری مسائل مختلف سیاسی، اقتصادی و فرهنگی سرزمین ما داشته است، اطلاعات کافی، مدون و تخصصی در زمینه نفت و مسائل مربوط به آن کمتر وجود دارد. بنابراین اگر این پژوهش توانسته باشد بخشی از مسیر پیچیده و حساس مسائل نفت را در این سرزمین روشن کند، رسالت خود را به انجام رسانیده است.

با نگاهی به آثار منتشره درباره تاریخچه نفت ایران، به آسانی می توان دریافت که با وجود تعداد چشمگیر این آثار، که بیشتر در زمینه ملی شدن صنعت نفت و آثار و نتایج آن به رشته نگارش درآمده اند، سهم اصلی در این ارتباط بر دوش نویسندگان خارجی بوده است و نه تنها درباره نفت و شعب مختلف علمی آن، که در تحقیقات مربوط به تاریخچه نفت نیز از دیگران عقب تر و به عبارتی وامدار آنها هستیم. البته این سخن از اهمیت کار چند تن از نویسندگان ایرانی همچون محمدعلی موحد، فؤاد روحانی، ایرج ذوقی، مصطفی فاتح و... که آثاری را درباره نفت منتشر کرده اند، نمی کاهد. ولی این 

سؤال بسیار جدی و پررنگ باقی می ماند که چرا پس از یک قرن هنوز وضعیت مطالعات در ارتباط با نفت تفاوت چشمگیری با گذشته نکرده است؟

بی تردید، پژوهش در زمینه نفت و بختیاری ها و روابط بین آنها و طرف انگیسی، نمی توانست بدون اتکا به آثار منتشره به فارسی و غیر فارسی سامان یابد، ولی به دلیل بكر بودن موضوع، جایگاه اصلی در این پژوهش از آن اسناد است و به همین دلیل مراجعه به آرشیوهای مختلف داخلی همچون: مرکز اسناد و موزه ریاست جمهوری، مرکز اسناد و تاریخ دیپلماسی وزارت امور خارجه، و سازمان اسناد ملی ایران گریزناپذیر بوده و هست و جا دارد از مسئولان و کارمندان محترم هر یک از این مراکز که امکان دسترسی، یادداشت برداری و کپی برداری اسناد را برای نگارنده فراهم کردند، تشکر و قدردانی شود. البته در کنار این مراکز داخلی، استفاده از بایگانی وزارت امور خارجه انگلیس و آرشیو شرکت نفت بریتانیا ضروری و غیرقابل اجتناب بود؛ زیرا در این زمینه و در ارتباط با مراکز اسناد داخلی کمبودهای فراوانی وجود دارد که تنها در پرتو اسناد بایگانی های خارجی قابل جبران است. اگرچه تلاش برای دستیابی به این اسناد، به دلیل تحميل بار مالی بسیار، معضل بزرگی محسوب می شود، اما حتی اگر این اسناد به صورت میکروفیلم یا کپی در اختیار برخی مراکز هم باشد، دسترسی بدان اسناد از دسترسی به اسناد بایگانی های خارجی سخت تر است؛ امری که تجربه عینی نگارنده بود.

به هر روی به دلیل فقدان مطلب کافی در اسناد و آثار فارسی، از اسناد بایگانی وزارت امور خارجه انگلیس (F . O) بهره های بسیار گرفته شده است. آگاهی های به دست آمده از طریق اسناد در بسیاری موارد هیجان انگیز است؛ چنانکه ذکر شد در پاسخ به سؤال اولیه درباره چگونگی شکل گیری، ساختار و سرانجام کار شرکت نفت بختیاری، این نتیجه به دست آمد که اصولا چنین شرکتی به جز روی کاغذ و با هدف حساب سازی به زیان طرف ایرانی، وجود خارجی نداشته است. فلسفه وجودی چنین شرکتی و واگذاری سهام آن به خوانین بختیاری و درگیر کردن آنها در مسأله نفت: اساسا از چند عامل سرچشمه می گرفت

.. عامل جغرافیایی: نفت در اراضی و مناطقی کشف شد که مالکیت آن اراضی و مناطق در ید اختیار و یا مورد ادعای خوانین بختیاری بود.

۲. عامل سیاسی: دولت قاجار در آن زمان به ویژه پس از بروز انقلاب مشروطیت در اعمال حاکمیت مقتدرانه و اجرای تعهدات مندرج در قرارداد نفت دارسی، به دلیل دخالت های انگلستان دچار ناتوانی رو به تزایدی نشان داد و طرف انگلیسی به پیدا کردن راه های دیگر از جمله گفت وگو با خوانین و افراد ذی نفوذ محلی جهت تأمین امنیت مورد نیاز خود روی آورد.

٣. تلاش بختیاری ها برای یافتن راهی که بتوانند به مراکز قدرت دسترسی بیشتر داشته و در شکل گیری حوادث نقش آفرینی گسترده ای داشته باشند. وجوه حاصله از حفاظت و حراست مناطق اکتشاف نفت و سود اسهام نفتی و ارتباط روزافزون با دولت انگلستان و اتباع و مؤسسات تولیدی - اقتصادی آن کشور، با توجه به نفوذ گسترده آن دولت بر اوضاع داخلی ایران، تا حد زیادی بختیاری ها را در طی مراحلی از مسیر مورد نظر یاری کرد.

عوامل فوق باعث شد تا خوانین بختیاری با سهیم شدن در اسهام نفت، قدم در میدانی گذارند که در مراحل اولیه، باعث بالا رفتن عایدات آنها و افزایش توان دخالت در امور سیاسی، به ویژه پس از فتح تهران شد. این نقش آفرینی در سطح ملی و کشوری در طول این سال ها و سال های جنگ جهانی اول باعث شد تا بختیاری ها به عنوان متحدان محلی - منطقه ای انگلیسی ها عمل کنند. ولی بالاخره با توجه به فراز و نشیب های به وجود آمده در صحنه سیاست داخلی و خارجی، پس از کودتای ۱۲۹۹ش به تدریج نه تنها به کناری نهاده شدند، که بسیاری از آنها جان خویش را نیز بر سر این اوج ناگهانی در صحنه سیاسی گذاشتند.

در خاتمه تذکر این نکته ضروری است که اگر لطف و مساعدت دوست و برادرم جناب آقای احمد عباسی، در تهیه و ارسال اسناد وزارت امور خارجه انگلیس نبود، این پژوهش شکل و محتوای فعلی خود را نمی یافت، زبانم از ابراز تشکر و سپاسگزاری از ایشان قاصر است و خدا را شکر می کنم که امکان آغاز و انجام این کار را به بنده حقیر اعطا فرمود. اور

سید علیرضا ابطح

 

 

 

تمام حقوق این وب سایت و مطالب آن متعلق است به

روابـط عمـومی شـرکت پـالایش نفت آبـادان